از اونجايي كه يد طولايي در انتقاد و استفاده از واژگان خيلي بوق داريم و تو اين زمينه هم ملت هميشه در صحنهاي هستيم و بارها و بارها توي مناسبات مختلف خودمون رو اثبات كرديم، باهاتون يه حرف در گوشي دارم!
فكر نكنم كسي يادش نياد! شمام قاعدتا يادتون مياد كه هرجا خودمون حريف زبون خودمون نميشديم، متوسل يه نيروي بيطرف و بيگانه از نوع مثبتش، ميشديم و به نظر ميرسه اين خصيصه از روزگاران قديم وجود داشته. خودتون مراجعه كنيد به تاريخ و احكام حقوقي!
نمونهي نزديكش، توي فوتبال بود و هست. زمان برگزاري بازيهاي حساس، بس كه برچسب دزد و تباني و پارتيبازي و رشوه به داورا و بازيكنا ميزدن، براي جلوگيري از حواشي و عوارض روحي! تصميم بر اين ميشد كه داورا و بازيكنا و مربيا رو از خارج بيارن تا يهجورايي زبون نفهم باشن! و هيچكدوم از اين واژگان بوق و برچسبهاي بوقتر، تو گوششون نره و كار خودشون رو بكنن و در دهن همه معترضا رو هم ببندند و صدالبته گاهي عجيب، جواب ميداد.
باورتون نميشه ولي دنيا آسوده بود! حالا يهعده اين وسط، حالشون بههمميخورد اصلا مهم نبود. به قول معروف:« خريدار راضي، فروشنده راضي، گور باباي ناراضي!»
همهاينا رو گفتم كه برسم اينجا و پيشنهاد بدم كه، به نظر ميرسه براي تمدد اعصاب و آرامش روح همه و دهنكجي به عوامل مخل! اگه واسه انتخابات دور آينده، يه نامزد خارجي وارد كنند بد نيست! اينجوري حداقل يه بيطرف پيدا ميشه كه شايد به مذاق مخالفا خوش هم نياد، حداقل خيلي خطري هم نخواهد بود.
توضيحنوشت: در اينكه خودمون نامزدهاي مناسب و قابلي داريم، شكي نيست.
خدا رو چهديديد؟ شايدم اگه نامزد انتخابات وارد كنيم و مال خودمون رو صادر، يه تنبهي صورت بگيره و قدر خوديا رو بيشتر و بهتر بدونيم!
بازم خود دانيد. به هرحال «آنچه شرط ادب بود با تو گفتم. تو خواه از سخنم پند گير، خواه ملال!»