«هتل پلازا» نوشتهی «نیل سایمون» نمایشنامهای سه پردهای است که در هر پرده با مکانی واحد ولی حوادثی مجزّا سر و کار داریم. مکان تمام حوادث اتاق 719 هتل است.
داستان اول، دربارهی زن و مردی است که به اصرار زن، میخواهند سالگرد ازدواجشان را در اتاقی که یادآور اولین روز ازدواجشان در بیست و سه سال پیش است بگذرانند. با این حال، سام دغدغهی کاریاش بیش از آن است که درگیر علاقهمندیهای همسرش، کارن شود. همین بیتفاوتی دستاویزی برای بهانهگیریهای زن میشود. حضور کاری «جین» منشی جوان شرکت سام در هتل، کمکم پرده از رازی جدید برمیدارد و سام به رابطهی خودش با منشی اقرار میکند.
داستان دوم، در خصوص ملاقات دو همکلاسی و دوست قدیمی به نامهای موریل و جسی است. هر دو شیفتهی همند، امّا ظاهراً کسی که بیشتر از این دیدار خوشحال است جسی است. موریل سعی دارد ملاقاتشان را عادی جلوه دهد. او بیش از اینکه از دیدن جسی خوشحال باشد، وانمود میکند از دیدن جسی در کالبد کارگردان مشهور هالیوود خوشحال است. موریل مدام از هنرپیشهها و روابطشان با جسی میپرسد و این در حالیست که جسی میخواهد شبی را بدون فکر به دنیای هنر با موریل سپری کند.
و داستان سوم، دربارهی میمسی تک فرزند نورا و روی است که مراسم عروسیاش را در هتل پلازا جشن گرفته است. درست زمانیکه میهمانان منتظر عروس هستند، میمسی خودش را داخل حمام اتاق 719 حبس میکند و از بیرون آمدن امتناع میکند. پدر و مادر تمام تلاش و حربهی خود را به کار میگیرند تا با تهدید یا وعده و ترغیب، او را بیرون بکشند، ولی موفق نمیشوند. در نهایت داماد خانواده با اطلاع از وضعیت پیشآمده با جملهی« منم بوردون، جوش نزن!» خیال میمسی را از آینده راحت میکند و او لباس عروس به تن وارد مجلس میشود.