تو با آن نگاههای خیره ات
لبخندهای دلنشینت
عطر بی نظیر تنت
آنگاه که رنگ می پاشی بر تن خسته ی روزگار و بهار
حرفها می زنی با این دل تب دار
موسیقی زمین!
قامتت استوار...
لابلای موهای صورتی ات عشق جوانه زده
مسحور و دلفریبی
گوشه گوشه ی این خانه قیام کرده در برابر زیبایی ت
ادراک هستی در تو جاریست
با دستان سبز مخملینت آغوش گشوده ای و
هزار هزار هوادار تیغ گشوده اند بر رقیبانت
به چشم های حسود آبی آسمان سوگند
چشم که باز می کنی غرورش در هم می شکند
گریبان چاک، میپاشد از درون، دانه های نقره کوب مرواریدوارش را...
این تویی ساحره ی قرن بهار
در ابتدای فرودین
بی تو این باغچه چیزی کم دارد
چیزی به نام زندگی...
مجبور نوشت: نمیشه مادر رو مجبور کرد که تلفن همراه بخره. خط تلفن بخره. اینا زوره. من معلم هم روزی چند دفعه گوشیم قاطی میکنه ولی نمیخوام پول بیخود بدم . حالا اونی که نداره و تا الان با همون گوشی معمولیش روزگار می گذرونده که دیگه هیچ. بنده خداها بخاطر این بی فکری برخی مسئولین چه ها که نکشیدند و نمیکشند در دوران کرونا و پساکرونا! و قاعدتاً بخشی از فحش ها رو باید امثال من معلم بخوریم:/