کلمه را برداشت و به زور گذاشت توی جمله. کلمه مقاومتر از اینها بود؛ بنابراین از غفلت نویسنده استفاده کرد و پاککن را صدا کرد. پاککن کلمه را محو کرد، ولی نویسنده دوباره او را هست کرد و نشاند سر جایش.
کلمه آنقدر تقلا کرد و خودش را به در و دیوار زد که تمام تنش زخمی شد.
جمله را که میخواندی یک کلمهٔ معیوب زورکی رنجور زخمی که بهاجبار چپانده شده بود توی جمله را میتوانستی به وضوح ببینی.