دوره زماني استفاده اش خيلي طولاني تر از الان بود!!!
صبح كه استفاده ميكرديم، اگه قرار بود چايي بخوريم، ميذاشتيمش كنار نعلبكيمون و بعد دوباره ميذاشتيم گوشه دهنمون ! منتهي چون يه كم شَل و شُل ميشد ! مجبور ميشديم با يه قلوپ آب يخ ، به شكل اوليه برگردونيمش!
موقع ناهار دوباره ميذاشتيم كنار بشقاب و ناهار كه تموم ميشد يا دوباره برش ميداشتيم يا يه ساعت بعد يادمون ميفتاد كه تو دهنمون نيست! داد و بيداد كه كو و چي شد ؟اگه يه پس كلـــه اي اومد ! يعني اينكه چندتا بشقاب همچين به هم چسبيدن از هنرنماييمون كه نگو ... و گرنه! صحيح و سالم پيدا ميكرديم و دوباره ياا...
موقع خواب ظهر هم به احتمال قوي تا موقع بيدار شدن گوشه دهنمون بود و يه وقتايي هم، هپلي هپو ميشد و به تبعش بايد عزا ميگرفتيم!
شب كه ميشد ميذاشتيمش گوشه نعلبكي ، توي يخچال تــــــا فــــــــــردا صـــــبـح...
و داستان همچنان ادامه داشت:) گاهي هم كه بعد چند روز، حسابي شيرينيش ميرفت، ظرف شكر رو روش خالي ميكرديم كه مثل اولش شيرين بشه:))
اينا رو امروز وقتي بعد مدتها يه آدامس موزي گذاشتم تو دهنم و به 5 دقيقه نگذشته بيرون انداختم ، يادم افتاد:)
خيلي وقته ريلكس و ... جاي اينا رو گرفته ...
حالا اونموقع چطور اين آدامسا رو هفته به هفته نگه ميداشتيم گوشه لپمون نميدونم!
بگذريم كه بچه هاي امروزي ،برعكس دوره زمونه ما ،يه بسته آدامس رو در چند ثانيه حروم ميكنن و باز بهونه ميگيرن...!
ببخشيد!!! پستمون در عين نوستالوژيك بودن همچين چندش آور هم بود...ولي آدميزاده ديگه يه وقتايي يه كارايي ميكنه كه با اينكه گفتن نداره زبونش در ميره و ميگه:)...
اين بود انشاي من:)