سالی که گذشت
سالی بود که گذشت
و امیدوارم بهخیر گذشته باشه
و بهخیر بگذره
چنانکه افتد و دانم...
+
رتبهبندی درد بزرگ در حیطه شغلی بود که از هر غدهای سرطانزاتر بود.
بعد خبردارکردن تمام جنبندگان کرهٔ خاکی که هلا خلائق عالم بدانید و آگاه باشید که قراره معلما رو رتبهبندی کنیم، بین رتبه یک تا رتبه پنج که تعداد انگشتشماری سهمشون شد، فقط سه تومن تفاوت مبلغ هست.
منم که مثل نود درصدی که روهوا رتبهبندی کردن و اینهمه مستندات رو نادیده گرفتن، بعد سیزده سال زحمتکشی رتبه سه دادن که البته باید استادیار میخورد ولی عنوان مربیمعلم که در اصل مختص رتبه دو بود، خورد! در حقیقت من ششصدهزارتومن به حقوقم اضافه شده و ملت در مخیلهشون مبلغ شانزده میلیونه.
افتضاحترین امتیازات مال بخش شایستگی عمومیه که امتیازم از ۱۲۵ شده ۶۵ اونهم در برابر همکاری که فقط سهسال سابقه داره و اصلا تو فاز موارد گنجوندهشده در این بخش نیست و امتیازش بیشتر من شده.
اونوقته که می آد قهقهههای شیطانی میزنه و میگه: «خانم... بیاین من ارشادتون کنم، این چه امتیازیه؟!»
خلاصه اوضاعیه
بخش مستندات خلاقیت و مهارت و جشنوارهها بالاترین حد امتیاز رو آوردم، ولی در بخش دیگهٔ همین خلاقیت از ۶۵ بهم فقط ۳۰ امتیاز دادن.🙃
همچنان اوضاعیه
وین عجبا...
کاش رتبه نمیدادن
این ششصدتومن و یهتومن ارزش این خوارشدن نداره واقعا
+
اینم از اوضاع جوّی رتبهبندی:))
+
طنزم نمیومد در این بخش:)
اندازه خودم خیلی تو حیطه شغلیم مایه گذاشته بودم. الان از دوستانم که نصف این فعالیتهام نداشتن، امتیازم پایینتره:)