فرش سرش را در آغوش زمین گذاشته بود.
رختخواب سرش را در آغوش فرشی گذاشته بود که سرش را در آغوش زمین گذاشته بود.
بالشت سرش را در آغوش رختخوابی گذاشته بود که سرش را در آغوش فرشی گذاشته بود که سرش را در آغوش زمین گذاشته بود.
من سرم را در آغوش بالشتی گذاشته بودم که سرش را در آغوش رختخوابی گذاشته بود که سرش را در آغوش فرشی گذاشته بود که سرش را در آغوش زمین گذاشته بود.
و من منتظر کسی بودم که سرش را در آغوش منی بگذارد که سرم را در آغوش بالشتی گذاشته بودم که سرش را در آغوش رختخوابی گذاشته بود که سرش را در آغوش فرشی گذاشته بود که سرش را در آغوش زمین گذاشته بود، ولی...