به نظر میرسه لازمه توی فرهنگ متداول و مرسوم جامعه یک بازنگری کلی و جزئی صورت بگیره و برخی کلمات حذف و کلمات جدیدتر جایگزین بشن.
مِنجمله همین ویروس منحوس مجوس مرعوب مشکوک مغرور کروناست که به طور بیسابقهای دچار دستبرد ابزاری شده و در این چند ماه اخیر کار خیلیها رو راه انداحته و تشویش و نگرانیشون رو برطرف کرده.
سابق اگر کسی نمیخواست کاری انجام بده یا جایی بره یا توی جواب خودش مردد میشد و دلش میخواست به همهی اینها یک نه بلند بالا بگه و خانوادهای رو از نگرانی در بیاره، صد بار میمرد و زنده میشد. آخر سر هم یا «نه» نمیگفت یا اگر میگفت اونقدر بد میگفت که گند میزد به زندگی خودش و دیگران، اما الان یکی اومده که تمام این مشکلات رو حل میکنه. غمها رو میشوره میبره. «پرسیل» این وسط چکارهست؟! وقتی برادرکرونا هست؟
با هم چند کارکرد کرونا رو مرور کنیم:
الف:)
+ببین! فردا مییای بریم بیرون؟
- بیرون؟! چته تو؟ مگه نمیبینی همهجا کروناست؟ خطر داره!
( ستون پنجما خبر دادند که این شهروند و دوست دلسوز و نازنین با یکی دیگه از دوستانش توی یکی از پاساژها دوردور بوده!)
ب:)
+ سلام خانم خانما! چطورید؟ خوبید؟ شناختید؟ دختر گلتون چطوره ماشاا...؟
- شما؟
+ هم محلهای قدیم مادرتونیم. همسایه کبری خانم. برای امر خیر مزاحم شدیم. ههههه.
- عه چطورید شما؟ خانواده خوبن؟ آقازاده چطوره؟ قربون محبتتون برم من! آخه کی از شما بهتر! فقط فعلاً که شرایط جور نیست. این ذلیلمرده کرونا افتاده به جونمون و نمیذاره آب خوش ازگلومون پایین بره. انشاا... این ویروس به درک واصل بشه، قدمتون رو دوتا تخم چشمام. بازهم ببخشید. روم به دیوار. شرمندهتونم بخدا. عی بمیری کرونا که یه جشن و عروسی هم از ما گرفتی.
( ستون پنجما خبر آوردند که هفته بعدش خانواده با یه پسر بالاشهری باکلاس، ترجیحاً شازدهپسرِ سیمینخانم، پیوند خانوادگی و زناشویی بستند و از کرونا هم به هیچوجه منالوجوه خبری نبوده!)
جیم:)
+ الو! مادر جون! عروس قشنگم! نمیخوای یه سر به من بزنید؟ چند ماه آزگاره چشمام به در سفید شد که نکنه از در تو بیاین و نوههای گلم رو ببینم.
- قربونت برم مادر. چراااا! نمیدونید چقدر دلم برای دیدن روی ماهتون تنگ شده. بچهها همهش سراغتون رو میگیرن، ولی خودتون که بهتر میدونید شما سنی ازتون گذشته، باید احتیاط کنیم. به همسری هم گفتم اگر خدای نکرده، خدای نکرده، زبونم لال، هفت کوه سیاه برای مادرجون اتفاقی بیفته من تا اخر عمر خودم رو نمیبخشم.
( ستون پنجما خبر دادند که همون شب یه مهمونی گنده تو خونه مادرزنیا برقرار بوده که بیا و بیین! همسری هم شیفت شب تا صبح. بیخبر بیخبر!)
و بگیر برو موارد عینی تر دیگه رو
خدا عمر کرونا بده که باری رو از دوش همه برداشت. شما یک لحظه فکر کنید اگر کرونا نبود الان چه گیس و گیسکشیای میشد!
بنابراین
زین پس به جای واژهی نامآنوس و سخت «نه» بگویید: کرونا اومده نمیشه!
والااا:))